محمد رضا کائینی: پژوهشگر تاریخ::
انفجار هفتم تیرماه سال هزار و سیصد و شصت،معمایی دارد به نام “بمب داخل سقف”. بمب اول در ذیل تریبون تعبیه شد و هدف آن نیز،مشخصا شخص آیت الله دکتر بهشتی بود که در همان لحظات اولیه انفجار به شهادت او انجامید و موج پرقدرت آن،دست چپ وی را نیز قطع کرد!
بمب دوم در سقف و همزمان با بمب اول منفجر شد! سقف سالن جلسات حزب جمهوری اسلامی به دلیل نوع ساخت و نیز قیرگونیهای متعدد،نسبتا ضخیم بود و جاگذاری بمب درآن به رغم امکان،کاری نسبتا دشوار و مستلزم دقت و زمان فراوان به شمار میرفت.ضخامت این سقف به حدی بود که حتی پس از انفجار نیز،کاملا متلاشی نشد و بخش های بزرگی از آن با جرثقیل جابه جا گشت،هرچند که این کار نیز به دقت و صحت انجام نگردید و با سقوط سوال برانگیز سقف سنگین ِ آویخته از جرثقیل،عده ای از مجروحانِ زیر آوار به شهادت رسیدند! اینکه فردی به نام “محمدرضا کلاهی” با وجود تمام موقعیت و جایگاه خویش در حزب،به تنهایی توانسته باشد چنین عملیات انفجاری را سامان داده باشد،امری بعید به نظر میآید.
سید اسدالله لاجوردی تا مدتها پیگیر جعبه سیاه این انفجار بود که چندی پس از آن با واقعه دفتر نخست وزیری،ابهامات او پررنگتر و افزون تر و البته پس از حذف او از دستگاه قضایی،تقریبا فراموش شدند!چند سال پیش در گفتوگویی با سید محمدرضا بهشتی،او به معما گونه بودن بمب سقف اذعان داشت و پیش از آن و در جلسه ای دیگر،مسیح مهاجری نیز…
هدف از نگارش این مجمل،تاکید بر این مهم است که جریان نفوذ همزمان با پیروزی انقلاب تولد یافت و در گذرگاههای خطیر سالیان نخست،در مواردی فراوان توانست خویش را مخفی نگاه دارد و هم اینک نیز،ابواب جمعی پر کار آن،در بخشهایی گوناگون نظام مشغول به کارند.
- کد خبر 40122
- آخرین اخبار , سیاسی , ویژه خبری , ویژه ها , چهل سال با انقلاب , یادداشت
- بدون نظر
پرینت